Friday, August 24, 2007

مرثیه

رنج من بیشتر از افیونست
دلم از دست خدا هم خونست
پرم از بوی تعفن از جیغ
در من انگار زنی مدفون است
کوچه را قفل نکن می ترسم
گم شوم کودکیم بیرون است
می گریزد چو کلاغی تاریک
جرم من سرقت یک صابونست
نیمی انسانم و نیمی حیوان
پشت تنهاییم افلاطونست
سالها چون حلزونی از هیچ
جنبشم بسته به پیرامونست
با چنین زندگی جانفرسا
همچنان مرگ به من مدیونست
.
.
.
شعر مال دوستمه *

No comments: