Tuesday, February 12, 2008

کلاً غم مخور

ــ تو کیو می شناسی که عوض نشده باشه، بعد 15 سال؟
ــ تو
...
ــ خوبه که من عوض نشدم؟
ــ ...آره

****


17 بهمن، سینما فرهنگ
اتفاق خاصی نیفتاد... چیزی برای سورپرایز کردنمون کم بود... ما هیچ وقت به گیشه نرسیدیم

18 بهمن، سینما عصرجدید
7 نفری با اعتماد به نفس ابلهانه ای 3 ساعت پشت سر 150 نفر آدم دیگه - که موقع فروش بلیط به 400 نفر رسیدن - در حالیکه می دونستیم 70 تا بلیط بیشتر نمی فروشن وایسادیم ، به نظر میومد یه 2 سالی باید منتظر باشیم ، بو کشیدیم و چند متر جلوتر یه آشنا پیدا کردیم... حالا به نظر میومد 6 ماه کافیه... ولی باز هم این جشنواره چیزی برای گفتن نداشت... باز هم چیزی به ما نرسید

22 بهمن، سینما بهمن
[صدای هیجان زده ای پشت خط تلفن قهقهه می زنه]ـ
چی؟ بلیط؟؟؟؟ خر نشیا تو این هوا... من دیروز رفتم، واسه فیلم پرچم های قلعه کاوه هم بلیط نبود!!!!!!!! غلغلــــــــــــــــه، داد و بیــــــــــــــداد... نمی دونم والا تو این مملکت کیا می رن تو جشنواره فیلم می بینن ، قول می دم هیچی گیرت نیاد... از من گفتن

3 ساعت و نیم... توی صف برای سانس ِ آخر
و من، ساعت 11:30 شب، بعد از سه بار خودکشی در صف های بی هیجان فیلم های امسال و کنار آدم های هنری که فقط حرف های هنری می زننـد ــ و همگیشان بلا استثنا فیلمی در جشنواره دارند یا خواهند داشت ــ و پیف پیف همه چی تو این مملکت بو میده؛ موفق شدم از اون گیشه ی کذایی رد بشم وکنعان
رو ببینم و شدیدا دوستش داشته باشم ... درست همونقدر که شب یلدا و باغهای کندلوس رو
...

مثل یه آدم مست ِ تا خرخره آب ِ طربناک خورده ی حالا اشتباهاً ماتش برده و چت زده، ازروی صندلیم بلند شدم... قبل فیلم یکی داد زده بود: " چی؟ این صف کنعانه؟؟ شوخی نکنین... کنعان؟ آخه چرا؟؟" ... خب فکر می کنم دوست دارم اون آدمو ببینم و این دفعه عمیقاً براش سر تاسف و انگشت وسطی رو همزمان تکون بدم و نشون بدم و از اینجور جلف بازیا...

...

موسیقی فیلم بی نظیر بود، ترانه علیدوستی بعضی اوقات از فیلم محشر بود و فروتن مثه همیشه بود، همونقدر خوب که بدون تلاش قابل توجهی می تونه باشه. نمی دونم احیاناً برای تبلیغ فیلم چی می تونم بگم... چیز خاصی نیست... معجزه ای اتفاق نیفتاده... اما من؛ 2 ساعت تمام، با این فیلم توی 10000 تا دستمال کاغذی فین کردم و همش می ترسیدم که نکند اشک در غم ما پرده در شود و راه بین در خروجی سینما و ماشین رو دویدم تا زودتر بتونم از یه آدم ِ بی صدا گریه کن ِطفلکی به یه آدم ِ های های گریه کن ِ جمعش کن بابا، تبدیل شم
...

من حیث المجموع مجال در این مقال بسی اندک است و واقعه سخت نامنتظر ــ بود !ــ

کنعان را دوست داشتم و... فکر می کنم همین اشارت اهل فن را کفایت کند!


***

طلاق نمی خوام... می خوام بمونم

بمونم؟؟؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


پ.ن: از مدل عاشقیت فروتن دیوانه ام... ـ


3 comments:

لاغر said...

تولدت مبارک مندس
:D
حالا مگه چند روز دیر شده که تحویل نمی گیری !

niaz said...

bebin kollan r...dam be in vaziati ke hey bayad alaki begi ajab shadam shadam!

تکشاخ said...

akh ba hamun mersedes asheghe cheshash o oon dodoee k mizane dar heine asheghiat shodam...